مقالات

مقالات (4843)

زمینه و هدف: زمینۀ انجام این پژوهش، مشکلات موجود در عرصۀ اجرایی برای مدیران نیروی انتظامی در زمینۀ کنترل و مقابله با بحران‌هایی است که تعدادی از معترضان آن‌ها زنان می‌باشند که با توجه به کمبود نیروی پلیس زن در مقابله با اغتشاشگران، مشکلات مذکور در زمینۀ مدیریت بحران ایجاد می‌شود و هدف آن، بررسی مشکلات موجود و ارائه الگوی اقدامات لازم در این خصوص برای واحدهای یگان ویژۀ ناجا است. روش: این تحقیق بر اساس نوع و هدف پژوهشی، کاربردی و با ماهیت توصیفی - پیمایشی است. جامعۀ آماری، مجموعۀ کارشناسان خبرۀ یگان ویژه و ستاد ناجا با حجم نمونه 56 نفر بوده است. ابزار گردآوری، پرسشنامۀ محقق ساخته بر مبنای طیف لیکرت است که روایی آن از طریق روایی صوری و پایایی آن با روش باز آزمایی و از طریق آلفای کرونباخ در کل 845/0 به‌دست‌آمده است. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از آزمون‌های فریدمن و تی تک نمونه‌ای استفاده‌ شده است. یافته‌ها: یافته‌های تحقیق نشان داد به‌کارگیری ظرفیت پلیس زن در یگان ویژه برای کنترل زنان اغتشاش گر در بحران‌ها و اعتراضات اجتماعی، تأثیر زیادی در انجام بهینۀ مأموریت دارد. با توجه به محدودیت جذب نیروهای جدیدالاستخدام، راهکارهای کلی افزایش ظرفیت به‌کارگیری زنان در یگان ویژه به ترتیب اولویت عبارت‌اند از: جذب نیروی تخصصی پلیس زن در حد مقدورات سازمانی، استفاده از ظرفیت جذب پلیس افتخاری زن و استفاده از ظرفیت پلیس زن موجود در سایر یگان‌ها. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد استمرار آموزش‌های تخصصی و عمومی، افزایش انگیزه‌های معنوی و مادی و نظارت و کنترل مستمر بر نیروهای پلیس افتخاری و سایر نیروهای پلیس زن که در اختیار یگان‌های ویژه قرار می‌گیرند، لازمۀ استفاده از این نیروها در یگان‌های ویژه است.

کلید واژه ها:پلیس زن،  نیروی انتظامی،  انگیزه ، کنترل ، آموزش پليس زن ، نظارت،  ناجا  ،یگان‌های ویژه،  اغتشاش،  پلیس افتخاری  زنان اغتشاشگر ، آشوب خیابانی  

مقدمه و هدف پژوهش: استان گیلان، یکی از استان هایی است که از آمار و ارقام بالایی در زمینه طلاق برخوردار است. نگاهی به شاخص نسبت ازدواج به طلاق در گیلان، حکایت از آن دارد روند این شاخص، طی سال های 90 تا 95 رو به کاهش است، این تحقیق با هدف بررسی عوامل موثر بر تقاضای طلاق در شهر رشت و با استفاده از رویکردهای مبادله و شبکه انجام شده است.
روش پژوهش: روش این تحقیق، پیمایش است و از پرسشنامه جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. بخشی از پرسشنامه، محقق ساخته است و در بخشی دیگر که به سنجش رضایت زناشویی می‌پردازد، از پرسشنامه استاندارد رضایت زناشویی والتر دابلیو هودسن بهره گرفته شده است. از بین مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره بهزیستی در شهرستان رشت، 270 نفر به روش احتمالی ساده انتخاب شده اند.
یافته ها: بر اساس نتایج تحلیل رگرسیونی، می‌توان گفت که 52 درصد از تغییرات متغیر ملاک (تقاضا برای طلاق) توسط سه متغیر پیش بین، تبیین می‌شود. این سه متغیر به ترتیب اثرگذاری شامل رضایت زناشویی، تصور مثبت از پیامدهای طلاق و دخالت والدین است.
نتیجه گیری: بر اساس نظریه شبکه، دخالت دیگران در زندگی زوجین، می­تواند از طریق سلب قدرت تصمیم­ گیری از زوجین، سبب بروز اختلافات خانوادگی گردد و احتمال جدایی و طلاق را افزایش دهد. همچنین مطابق نظریه مبادله، همسرانی که نتوانسته ­اند انتظارات طرف مقابل­شان را محقق سازند، موجب بروز پدیده طلاق می­گردند. هر چه تصور مثبت از پیامدهای طلاق بیشتر شود، میزان تقاضای طلاق نیز افزایش می­یابد.

کلید واژه ها:رضایت زناشویی،  دادگاه خانواده ، علل طلاق ، تقاضای طلاق ، تصور مثبت از پیامدهای طلاق  ،رشت (شهرستان) ، دخالت والدین  

مقدمه و هدف پژوهش: استان گیلان، یکی از استان هایی است که از آمار و ارقام بالایی در زمینه طلاق برخوردار است. نگاهی به شاخص نسبت ازدواج به طلاق در گیلان، حکایت از آن دارد روند این شاخص، طی سال های 90 تا 95 رو به کاهش است، این تحقیق با هدف بررسی عوامل موثر بر تقاضای طلاق در شهر رشت و با استفاده از رویکردهای مبادله و شبکه انجام شده است.
روش پژوهش: روش این تحقیق، پیمایش است و از پرسشنامه جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. بخشی از پرسشنامه، محقق ساخته است و در بخشی دیگر که به سنجش رضایت زناشویی می‌پردازد، از پرسشنامه استاندارد رضایت زناشویی والتر دابلیو هودسن بهره گرفته شده است. از بین مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره بهزیستی در شهرستان رشت، 270 نفر به روش احتمالی ساده انتخاب شده اند.
یافته ها: بر اساس نتایج تحلیل رگرسیونی، می‌توان گفت که 52 درصد از تغییرات متغیر ملاک (تقاضا برای طلاق) توسط سه متغیر پیش بین، تبیین می‌شود. این سه متغیر به ترتیب اثرگذاری شامل رضایت زناشویی، تصور مثبت از پیامدهای طلاق و دخالت والدین است.
نتیجه گیری: بر اساس نظریه شبکه، دخالت دیگران در زندگی زوجین، می­تواند از طریق سلب قدرت تصمیم­ گیری از زوجین، سبب بروز اختلافات خانوادگی گردد و احتمال جدایی و طلاق را افزایش دهد. همچنین مطابق نظریه مبادله، همسرانی که نتوانسته ­اند انتظارات طرف مقابل­شان را محقق سازند، موجب بروز پدیده طلاق می­گردند. هر چه تصور مثبت از پیامدهای طلاق بیشتر شود، میزان تقاضای طلاق نیز افزایش می­یابد.

کلید واژه ها:رضایت زناشویی،  دادگاه خانواده ، علل طلاق ، تقاضای طلاق ، تصور مثبت از پیامدهای طلاق  ،رشت (شهرستان) ، دخالت والدین  

داوری در خصوص حقوق زنان در همه ابعاد و از جمله تصدی مناصب سياسي ـ اجتماعی مبتني بر درك درست از مؤلفه‎های زیادی از قبیل مبانی، اصول و دلایل فقهی و حقوقی اثبات‎کننده یا منع‎کننده و بررسی آنها می‎باشد. در زمینه دلایل فقهی و موازین حقوقی این مسأله، کتاب‎ها و مقالات زیادی منتشر شده، ولی از منظر مبانی و اصول، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. یافته‎های این مقاله گویای آن است که با توجه به مبانی هستی‎شناختی، انسان‎شناختی و اصول محوری تعیین‎کننده حقوق و تکالیف، هرچند واقعیت تمایزهای حقوقی در حوزه حقوق خانواده میان زن و مرد قابل انکار نیست، اما تسری این تمایزات به مناصب سیاسی ـ اجتماعی نیاز به دلایل خاص دارد و نمی‎توان مطابق مبانی و اصول پذیرفته‎شده، محدودیت تصدی مناصب را در صورت رعایت ملاحظات شرعی، برای همه زنان در نظر گرفت.

کلید واژه ها:زن و مناصب سیاسی ، حقوق زنان ، مبانی هستی‌شناسی ، مبانی انسان‌شناسی ، زن در مناصب مدیریتی  ،مناصب اجتماعی زنان

بزرگ‌ترین مهاجرت افغان‌ها به ایران بعد از روی کار آمدن دولت جمهوری دمکراتیک افغانستان در 1978 و به واسطه درگیری‌های گسترده داخلی آغاز شد. این سیل مهاجرتی در طی سال‌ها همواره با فرازوفرودهای فراوانی مواجه بوده است. گرچه دلیل اصلی مهاجرت افغان‌ها هرگز نگرش جنسیتی نبوده است اما همواره سایه مسائل جنسیتی همچون نبود امنیت برای زنان، صیانت از ناموس و ... به عنوان مؤلفه‌های بازدارنده نقش اساسی ایفا کرده‌اند. در این پژوهش تلاش شده دلایل عدم تمایل به بازگشت افغان‌ها از دید زنان مورد بررسی قرار گیرد. با استفاده از نظریه دافعه و جاذبه مهاجرت و از طریق مصاحبه ساختارمند با 16 زن مهاجر در شهر مشهد و طی دو دوره زمانی مختلف پرسش‌های اصلی تحقیق بررسی شد. جاذبه‌های ایران برای دختران و زنانی که در ایران متولد شده‌اند بیشتر از زنانی است که بخش عمده‌ای از عمر خود را در افغانستان گذرانده‌اند. تغییر ساختار معیشتی و محیط جغرافیایی افغان‌های مهاجر به ایران که عموماً از قوم هزاره هستند موجب شده نظام پدرسالار سنتی کارایی خود را از دست داده و از جامعه ایرانی متأثر شود. دلایل عدم بازگشت زنان افغان در دو دسته کلی قابل تقسیم‌بندی است: 1) مسائل درون فرهنگی که بازتاب‌دهنده مشکلات و موانع موجود در ساختار اجتماعی و سنتی افغانستان است و عملاً به عنوان یک دافعه در بازگشت زنان نقش ایفا می‌کند گرچه تغییرات رخ‌داده بعد از شکل‌گیری جمهوری اسلامی افغانستان بارقه امیدی نیز در دل آن‌ها تابانده است و 2) مسائل برون فرهنگی که ناشی از جاذبه‌ها و دافعه‌های جامعه ایرانی برای ایشان است خصوصاً برخورداری از آزادی و امنیت بیشتر در ایران برای زنان افغان علی‌رغم مشکلات و موانع تحصیلی و اجتماعی، به عنوان یک مؤلفه مؤثر در عدم بازگشت عمل می‌کند.

کلید واژه ها:زنان افغانی،  زنان مهاجر  ایران ، رویکرد جنسیتی ، مهاجران افغانی،  مهاجرت زنان،  مشهد  ،بازگشت به افغانستان،  عدم بازگشت مهاجران  

صفحه1 از969