ادبیات یکی از بهترین ابزارها برای شناخت فرهنگ است و با مطالعه آن می توان با ایدئولوژیها، باورها و سنن حاکم بر جامعه آشنا شد و مطلوب و نامطلوب جامعه را شناخت. در این میان داستان و بخصوص داستان مجلات عامه پسند از جایگاه ویژه ای برخوردار است. چرا که از سویی به موضوعات مورد توجه و علاقه عامه می پردازد و از سویی با داشتن مخاطبان بسیار، قدرت تاثیرگذاری بالایی در ساخت و شکل دهی به فرهنگ دارد. از آنجایی که عمده خواننده این داستانها، زنان هستند، بررسی داستانهای مجلات عامه پسند از این زاویه که چه دیدگاهی راجع به زنان در آنها وجود دارد، چه تصویری از زن ارائه می دهند، تا چه حد بر کلیشه های جنسیتی تاکید دارند و زن مطلوب را چگونه زنی توصیف می کنند، در پایان نامه حاضر مورد توجه قرار گرفته است. همچنین تلاش شده است ساختار داستانهای این مجلات مورد مطالعه قرار گیرد. برای دستیابی به این اهداف و مطالعه روایتهای داستانهای مجلات عامه پسند، از نظریات ادبی به ویژه دیدگاه ساختگرایانه و تلفیق نظریات فیسک، پراپ و تودورف استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است در داستانهای مجلات عامه پسند، در خصوص عشق و ازدواج که مهمترین موضوع داستانهاست بر دیدگاههای سنتی تاکید می شود و خصوصیات اخلاقی بیشترین تاثیر را در شکل دهی به شخصیتها و پیشبرد داستان دارند. زن مطلوبی که در این داستانها معرفی می شود، زنی مهربان ، نجیب و صادق است. از سوی دیگر داستانهای مجلات عامه پسند از روایتهای مطلق گرایانه و تک صدایی برخوردارند و اکثرا از زبان راوی اول شخص بیان شده اند. تنها ساختار تعداد کمی از آنها با الگوی تودورف مطابقت دارد و اکثر آنها از جایی آغاز می شوند که تضاد داستانی روی داده است؛ یعنی مرحله شرایط متوازن آغازین الگوی تودورف در آنها به چشم نمی خورد